loading...

پس از باران

بازدید : 303
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 0:37

هویج بنفش دعای قشنگی در وبلاگش نوشته:

وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً

در جستجوی آنچه برایم مقدر نکرده‌ای، خسته‌ام مکن.

و خدا می‌دونه چقدر چقدر چقدر این جمله وصف حال این روزهای منه. دعام همینه و در انتخاب مسیر مه گرفته‌ای دچار تردیدم که دیدی از انتهاش ندارم، شناختی از آخرش ندارم. امروز حافظ بهم گفت که دوست داری دنیا رو زیبا و بی‌عیب و نقص ببینی ولی اینطوریام نیست! راست میگه. برای این بی‌عیب و نقص دیدن گاهی انتظارم خیلی فراتر از حد معمول میره. از خودم و محیط اطراف. ولی دلم می‌خواد با خودم مهربون‌تر باشم. باید به صلح درونی بیشتری برسم. خودم رو با کمی‌ها و کاستی‌هام بپذیرم و بپرم وسط ترس‌هام!

به قول جولیک وبلاگ پلاکت "من یه کمال‌گرای پر از نقصم و یه شوالیه‌ی ترسو. حالا باید کاری رو که توش بهترین نیستم، کاری که از شکست خوردن توش می‌ترسم، خودم تنهایی انجام بدم." بله دوستان! من از ادامه مسیر پیش‌روم مثل سگ می‌ترسم :| چرا که آدمی‌که همه امیدم بهش بود ایران نیست! البته یه بخشی از راه رو تنهایی اومدم. و الان که به عقب برمی‌گردم من توی خط به خط نوشتن پروپوزال تنها بودم و در دفاع ازش هم. اما تموم شد. با همه خوب و بدش. و گذشت. عملاً خودم بودم که بهش جهت دادم. پروژه ارشد هم همینطور. چی شده که الان انقدر ترسو شدم؟ حس می‌کنم یکی از عوارض کرونا ایجاد ترسه :))) حقیقتا تا 7-8 ماه پیش اینجوری نبودم!! ترسم البته بیشتر از مسئولیت پذیری ماجراست. از اینکه کدوم راه درسته؟ هر روز به خدا میگم که من اصراری روی هیچ کدومش نمی‌کنم. تو مسیر رو نشونم بده، قول میدم از هیچ تلاشی فروگذار نکنم. ولی راه رو بلد نیستم :(

خلاصه که این بخش، قدم بزرگی برای منه! برای آینده منه که بتونم خودم تنهایی از پس این مرحله و به‌طور کلی زندگی‌م بربیام. عکس بالا حیاطمونه. هر روز بخش زیادی از عمرم به قدم زدن و فکر کردن دور این باغچه می‌گذره. امروز بوی خاک بارون خورده رو از لای برگای زرد نفس می‌کشیدم و با خودم می‌گفتم کاش وقتی باغچه سفید از برف بود، خوشحال‌تر از امروزم باشم. همه‌مون خوشحال‌تر باشیم.


برچسب‌ها: روزهای گم‌جشکی
پرنده شما چیست؟! 🍀🍀🍀🍀🍀
بازدید : 342
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 11:37

آهنگ هوای تو فرزاد فرخ رو گوش میدم. یه گوشه ذهنم همزمان درگیر مرگ و میرهای اخیره! قلبم نمی‌تونه از روزی 400 نفر بی‌تفاوت بگذره. چقدر زندگی‌ها کوتاه و بی‌ارزش‌ شده. نمی‌تونم باور کنم الان توی تهران دارند پوریا رو به خاک می‌سپرند. نوه‌ی خاله‌ی بزرگم که فقط 5 ماه از من بزرگ‌تر بود. پوریا حاصل ازدواج فامیلی بود و با فلج نخاعی متولد شد. از پاهاش نمی‌تونست استفاده کنه و عملا 28 سال از زندگی‌ای که می‌تونست راه بره، مجبور و محکوم به نشستن بود. حتی تصور چنین زندگی‌ای هم دردناکه. کم می‌دیدیمش. کاشان نمی‌اومد. اما همیشه پسرک مهربون و پرعاطفه‌ای بود که تا شب قبل از مرگش پیشونی دخترخاله‌ام (خاله خودش) رو که بیمارستان کنارش بود بوسیده بود و گفته بود به خاطر اینکه امشب پیشم موندی. درسته از شر چنین زندگی‌ای نجات پیدا کرد، درسته که خدا به جبران تمام این سال‌ها رنج و بدبختی که هیچ درمانی روش جواب نداد، حالا بهش پاهای سالمی‌خواهد داد. اما از دیشب دلم گرفته. وقتی به زندگیش فکر می‌کنم. به مدرسه رفتنش با سختی. به اینکه همون بچگی، دکترها بهش گفته بودند تا 20 سالگی بیشتر زنده نمی‌مونه. به اینکه تمام روزهای زندگیت در انتظار مرگت باشی. ممکنه یه آدم سالم هم بیست سالگی تصادف کنه یا چه می‌دونم کرونا بگیره ولی لااقل 20 سال رو زندگی کرده نه اینکه هر ثانیه براش عذاب و حسرت بوده باشه و انتظار... . حالا به آرزوی این چند وقتش رسید. "دعا کنید راحت بشم" :(

امیدوارم دشت سبزی در انتظارش باشه که بتونه با پاهای جدیدش بدوئه، دنبال پروانه‌ها کنه، از درخت‌ها بالا بره، پاهاش روی توی جوی آب فرو ببره و خنکی‌ش رو حس کنه. چقدر آرزو کردن براش راحته. چقدر حداقل‌ها رو نداشته و از چه چیزهای معمولی‌ای محروم بوده. دنیای زمینی‌مون که در حقش خوب تا نکرد، امیدوارم دنیای جدید براش مهربون‌تر باشه.


برچسب‌ها: درد داشت
806 _ ذبح باید با چاقو باشد
بازدید : 308
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 11:37

خب گویا رییس جدیدمون هم تعیین شد و امیدوارم حداقل این افزایش ناجوانمردانه قیمت‌ها متوقف بشه. این دو روز هشتگ دلال_سکته_کن در توییتر ترند شده که دردهای نگفته‌ای رو نشون میده. گرچه در نهایت تفاوتی توی وضعیت ما رخ نخواهد داد و فقط جو روانی مساله‌اس که باعث کاهش قیمت میشه وگرنه که ما خیلی وقته که از پای‌بست ویرانیم.

سه سال پیش این موقع‌ها با این آهنگ چه انرژی می‌گرفتم و باورم نمیشه الان انقدر از اون فضا دورم. من که این آهنگ رو سال 96 توی جشن پیروزی میدون ولیعصر با دوستام خوندم :/ منی که عکس پروفایلم تا 1400 ... واقعا که حماقت نوع بشر انتها ندارد. حالا دقیقه 1:20 آهنگ فقط می‌خوام بگم shut up! البته این اعترافم به مفهوم این نیست که باید می‌رفتم و به شخص دیگه‌ای رای می‌دادم. به هیچ عنوان. در مملکتی که قحط الرجاله، انتخابی نبود، ساده بودم و باور کرده بودم. و من امید داشتم به اینکه تحریم نباشیم. به اینکه مردم برای دارو و نیازهای روزمره در تنگنا نباشند. برای اینکه دلم می‌گرفت وقتی می‌دیدم مقاله‌های دوستام که این همه براش زحمت می‌کشند میره و نخونده ریجکت میشه. برای اینکه دلم می‌گرفت وقتی وارد یه سایت تحقیقاتی می‌شدم بدون نمایش محتوا بهم می‌گفت از یه کشور بلاک شده وارد شدی! برای اینکه دلم می‌گیره وقتی بهم میگین با ماده x و y که داریم پروژه تعریف کن و یادت باشه فراهم کردن ماده z برامون امکان‌پذیر نیست. برای اینکه دلم می‌گیره بچه‌های خودشون با بهترین امکانات و بدون هیچ استعداد و تلاشی اونور درس می‌خوندند و من اینجا باید بگم مرگ بر امریکا! برای اینکه من دلم ارتباط با بقیه دنیا رو می‌خواد. آزادی می‌خواد. برای اینکه نفسم توی این حصار می‌گیره. خدا امید هیچ بنده‌ای رو ناامید نکنه.


برچسب‌ها: درد داشت
خداحافظ پوریا حافظ
بازدید : 402
جمعه 8 آبان 1399 زمان : 1:37

روزی که من "نه" توی دهنم باشه و بلافاصله یه کاری رو قبول نکنم بدون شک عیدمه :/ باز افتادم توی تله‌ی شما خیلی این کاره‌ای و این پروژه وقتی نمی‌گیره و کوفت واقعا :| حالا گزارش دوم استادمم مونده هنوز و من که ماتم زده جلوی لپ تاپ نشستم و ور احمق ذهنم داره خودش رو لوس می‌کنه که حالا عیبی نداره زود تموم میشه دیگه. امین هم فردا داره میره پیش یه استادی توی اصفهان برای جمع‌بندی یه سری از کارای نرم افزاری پایان‌نامه‌اش و قرار بود باهاش برم. بعد الان متودش این شکلیه که من اصلا اصراری نمی‌کنم و خودم تنها میرم و تو به کارات برس... تو رو خدا بیا :)))))))))))


برچسب‌ها: همین حوالی
‍ درخواست اهالی محله مسیر گردشگری محل شنا از ریاست محترم گردشگری شهرستان بندرترکمن جناب نصیری
بازدید : 370
جمعه 8 آبان 1399 زمان : 1:37

بازدید : 257
جمعه 8 آبان 1399 زمان : 1:37

1. یادتونه گفتم یه پروژه‌ای رو در دوران قرنطینه از یکی قبول کردم و یارو خیلی سمج بود و در نهایت نصف پولی هم که باید می‌داد نداد! عکس پروفایلشم سردار سلیمانی بود! با این توصیف که شما سرخود(!) کاری به این کاملی تحویل من دادید و من انقدر کامل نمی‌خواستم!!! یعنی اگه فحشم می‌داد از این دلیل بهتر بود. چون خدا و یه سری از بندگانش در همین جریان شاهد بودند که به همون کار تکمیل چقدر ایراد گرفت و هی ادیت و ادیت و ... . خب ماجرا تموم شد و من گذاشتم به حساب تجربه که این همه ساده و خنگ نباشم. طبیعتا ته دلم راضی نبودم. نه فقط از یارو، که بیشتر از خودم که چرا اولش در مورد هزینه و حجم کار باهاش دقیق‌تر صحبت نکردم و مکتوبشون نکردم جایی. چند روز پیش صبح زود دیدم یه پولی به حسابم واریز شده و سردار سلیمانی 5 صبح پیام داده که حلالم کن! خب طبیعتا من چشام اون موقع باز نمی‌شد و بیشتر که دقت کردم دیدم آقای پروژه (اسمش رو اینجوری سیو کرده بودم :|) هستند که همچنان عکس پروفایلشون همونه و با واریز مجدداً نصف مبلغ(!) حلالیت طلبیدند. حالا اینکه شبش خواب بد دیده یا چی شده که 5 صبح چنین تصمیمی‌گرفته رو نمی‌دونم! ولی به هر حال بعضی از مردم واقعا عجیبند.

2. فصل دوست نداشتنی من ِ سرمایی باز شروع شد. من همینجوریشم نمی‌تونم از رختخوابم دل بکنم الان که دیگه هیچی. دیشب موقع خواب به امین گفتم وقتایی که اینجایی من کمتر احساس سرما می‌کنم. از اونجایی که امین موجودی به شدت احساساتی‌تر از منه با چشای قلبی شده منتظر بود که این جمله رو به گرمای عشق و این دری‌وری‌ها تعمیم بدم و من که دستش رو خوندم ادامه دادم به هر حال تو هم 37 درجه‌ای و به لحاظ فیزیکی از یه پتوی هم‌دما با اتاق ارزشمندتر محسوب میشی. تصور می‌کنم که کلاً از ازدواج با خودم ناامیدش کردم D: ولی انتقامم رو گرفتم :) چند شب پیش داشتم با خشم نسبت به یه سری از قانون‌های زیبای کشورمون و ماجرایی که برای یه دختر بی‌گناهی اتفاق افتاده بود، فمنیست‌طور صحبت می‌کردم و انتظار همدردی داشتم با عصبانیت گفتم واقعا کدوم قانون همچنین اجازه‌ای به آقایون میده؟ با ریلکسی تمام گفت قانون مندلیف و پتوش رو کشید روی سرش و اون زیر می‌خندید :|

3. این آهنگ انتخاب اول این روزای منه تا شورشو در بیارم ولی خیلی دوستش دارم :)


برچسب‌ها: لبخندهای کشدار
طبق معمول و مرسوم همیشه البته :|

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی